وبـنوش ( حسن ملائی )

شعر - ادبیات داستانی -  فلسفه - سینما - تئاتر - موسیقی - نقاشی

بازخوانی شعر «قاچاق» دکتر احمد بیرانوند/ حسن ملایی - در سایت آوانگاردها

دوشنبه بیست و یکم مهر ۱۴۰۴
حسن ملائی ( شاعر )

برای خواندن این جستار به روی لینک ( تیتر زیر ) یا تصویر فوق کیلیک کنید:

بازخوانی شعر «قاچاق» احمد بیرانوند/ حسن ملایی - در سایت آوانگاردها

در پرتو نظریه «زیست روانی قدرت» جودیت باتلر: سوژه‌شدن، انقیاد و امکانات مقاومت

متن شعر « قاچاق » سروده‌ی دکتر احمد بیرانوند

جنین مسافری بودم
که میان چمدان خفته بود
در کوپه در ایستگاه
در اسکله در فرودگاه
سر از رکوع برنمی‌داشتم
که کجا میروی
ای خمیدن دور

سر از پا نمی شناختم
که کجا بروم
که در تنم
مقصدم نشسته بود

خاطرم نبود
خاطرم رفته بود
وگرنه می‌گفتم: خداحافظ

همیشه ناقصم
وگرنه دستم را از چمدان بیرون می‌گذاشتم
که یعنی خداحافظی

اما دست من
روی گوشم بود
هیچ‌کس صدایم نزد
به چمدان زبان‌بسته گفتم:
نام تو
نام همه «رفتن‌ها»ست.

خلاصهء نقد و بررسی هایکوهای حسن مُلائی در کتاب «آشیانهء خالی» - منتقد : استاد مسیح طالبیان

سه شنبه یکم مهر ۱۴۰۴
حسن ملائی ( شاعر )

تصویر جلد کتاب آشیانه خالی


در بررسی هایکوهای حسن مُلایی در کتاب ( آشیانهء خالی) معیارهای زیر مورد توجه قرار گرفته ، البته هر منتقدی می‌تواند با معیارهای خاص و متناسب با زیبایی‌شناسیِ منظور نظر خود وارد بحث شود :

- متن مُهر دوران و زمان، دورانی که هایکونویس در آن زیست می‌کند ، برخود داشته باشد

- متن باید دارای روح و جان و رَمَق باشد

- یکی ( حضور ) در لحظه و یا بیان در زمان حال حاضر، و بخاطر داشتن اینکه هایکو روایت و داستان نیست، بلکه متن باید روایت و داستانی را در ذهن خوانندهء متن(متناسب با زیست فرهنگی خواننده) خلق کند.

نقد روانکاوی لکانی بر شعر عقاقیر از بیژن الهی

یکشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰۴
حسن ملائی ( شاعر )

عکسی از بیژن الهی

بنده‌ی این دانش عطاری‌ام که می‌دانی / کدام علف توی کدام حُقّه‌ست / و حُقّه‌های علفی می‌دانی .

می‌شود اما از کدام گذار مُغبَچه‌‌یی هم، که از خرام سبزه خطی هم / که نفس‌های او / که علی علای او از میان بازار دور شد

جابه جا شوند علف‌ها آن گاه / سر هر حقه‌ی آشنا که بگشایی / عطری غریبه می‌شنوی / ما هم ، اعرابی، پای آبله می‌رسیم