غزل (41) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی
با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را - با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .
اگر چه باده فرح بخش وُ ، باد ، گُلبيز است
به بانگِ چنگ مَخور می ،
که محتسب ، تيز است
صُراحی ای وُ حريفی ، گرت به چنگ افتد
به عقل نوش ! ،
که ايام ، فتنه انگيز است
در آستينِ مُرقَّع ، پياله پنهان کن
که همچو چشمِ صُراحی ،
زمانه خونريز است
به آب ديده بشوييم خرقهها ، از می
که موسمِ وَرَع وُ ، روزگارِ پرهيز است
مَجوی عيشِ خوش از دُورِ باژگونِ سپهر
که صافِ اين سرِ خُم ، جُمله ، دُردی آميز است
سپهر ، بَرشده پَرويزَنيست ، خون افشان
که ريزهاش ، سَرِ کَسری وُ ، تاجِ پرويز است
عراق وُ فارس گرفتی ، به شعرِ خوش ، حافظ !
بيا ! ، که نوبت بغداد و وقت تبريز است

