معرفی کتاب شعر « چیزی تو کشو نیست » - ترجمه : محمدرضا فرزاد
یکشنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

از محمدرضا فرزاد کتاب ترجمه ی شعر دیگری به نام « تو مشغول مردنت بودی » را قبلا معرفی کرده بودم . پیشنهاد می کنم به این مجموعه هم نگاهی بیاندازید و از اشعار زیبای آن لذت ببرید.
در زیر یکی از شعرهای این مجموعه از « راجر مگاف » را می آورم :
من و تو
من آرام توضیح می دهم . تو
فریاد می شنویش . تو
حرف عوض می کنی . من
حس می کنم باز زخم های کهنه دارد سر باز می کند .
تو هر دو طرف را نگاه می کنی . من
چراغ راهنمایت را . من
دلجویی می کنم . تو
خودخواهی تازه ای در آن می بینی .
من کبوترم . تو
شاهینم فرض می کنی . تو
شاخه زیتون پیشکشم می کنی . من
فقط خارش را می بینم
تو خون گریه می کنی . من
اشک تمساح می بینم . من
جا می زنم . تو
از سر می گذرانی .
----------
در ضمن این مجموعه مانند مجموعه قبل دارای عکس های هنری زیبایی است که انتخاب آنها را بایستی از شهریار توکلی ممنون بود .