وبـنوش ( حسن ملائی )

شعر - ادبیات داستانی -  فلسفه - سینما - تئاتر - موسیقی - نقاشی

غزل ( 29 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

پنجشنبه دهم تیر ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

ما را زِ خيال تو ،

چه پروایِ شراب است ؟

خُم گو سَر خود گير ،

که خُمخانهْ خرابْ است

 

گَر خَمرِ بهشت است ، بريزيد ! ،

که بی دوست ،

هر شربتِ عَذْبَم که دهی ، عينِ عذاب است

 

افسوس ، که شد دلبر وُ ،

در ديده ی گريان ،

تحريرِ خيالِ خَط او ، نقشِ بر آب است

 

بيدار شو ای ديده ! ،

که ايمنْ نتوان بود ، زين سيل دَمادم ،

که در اين منزلِ خواب است

 

معشوق ، عيان می‌گذرد بر تو ،

وليکن ، اغيارهمی‌بيند ،

از آن ،

بسته نقاب است

 

گُل بر رخِ رنگين تو ، تا لطفِ عرق ديد

در آتشِ شوق ،

از غمِ دل ، غرقِ گلاب است

 

سبز است در وُ دشت

بيا تا نگذاريم ، دست از سر آبی

که جهان ، جمله سراب است

 

در کنجِ دماغم ،

مطلب ، جای نصيحت !

کاين گوشه ، پر از زَمزمه ی چنگ و رباب است

 

حافظْ چه شد ، اَر عاشق وُ رند است وُ نَظَرباز ؟!

بس طُورِ عجب ،

لازمِ ايام شباب است

 

غزل ( 21 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

  با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

دل وُ دينم شد وُ ،

دلبر ، به مَلامَت برخاست

گفت با ما مَنِشين

کَز تو ،

سلامت ، برخاست

 

که شنيدی ،

که در اين بزم ،

دمی ، خُوش بِنِشَست ؟!

که نه در آخِر صحبت ،

به ندامتْ برخاست ؟

 

شمع ، اگر زانْ لبِ خندان ، به زبانْ لافی زد

پيشِ عشاقِ تو شب‌ها ،

به غرامتْ برخاست

 

در چمنْ بادِ بهاری ،

ز کنارِ گل و سرو

به هواداریِ آن ، عارِض وُ قامتْ برخاست

 

مستْ بُگذشتی وُ ،

از خلوتيانِ ملکوت

به تماشای تو ،

آشوبِ قيامتْ برخاست

 

پيشِ رفتارِ تو

پا بَرنگرفتْ از خجلت

سروِ سَرکَش ،

که به نازِ قد و قامتْ برخاست

 

حافظ اين خرقه بينداز ، مگرْ جانْ ببری

کآتش از خرمنِ سالوسِ کرامتْ

برخاست

غزل ( 20 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

پنجشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

  با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

روزه يک سو شد وُ

عيد آمد وُ

دل‌ها برخاست

می ز خمخانه به جوش آمد وُ

می بايد خواست

 

نوبه ی زُهدفروشانِ گران جان ،  بِگُذشت

وقت رندی وُ طرب کردن رندان ، پيداست

 

چه ملامت بود آن را ، که چنين باده خورد

اين چه عيب است ، بدين بی‌خردی ،

وين چه خطاست !

 

بادهِ نوشی که در او ، روی و ريايی نَبُوَد

بهتر از زُهدفروشی ، که در او ، روی و رياست

 

ما نه رندان رياييم وُ حريفانِ نفاق

آن که او عالم سِر است ،

بدين حال گواست

 

فرضِ ايزد بگذاريم وُ به کس بد نکنيم

وان چه گويند رَوا نيست ،

نگوييم رَواست

 

چه شود گر من و تو ، چند قدح باده خوريم

باده از خون رَزان است ،

نه از خون شماست

 

اين چه عيب است ،

کز آن عيب ،

خِلَل خواهد بود

وَر بُود نيز ، چه شد

مردم بی‌عيب کجاست

غزل ( 15 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

سه شنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

ای شاهد قدسی !

کِه کَشد بَندِ نقابت ؟

وِاِی مرغِ بهشتی ،

که دهد دانه و آبت ؟

 

خوابم بِشُد از ديده ، در اين فکر جگرسوز

کِآغوشِ که شد ،

منزل آسايش و خوابت ؟

 

درويشْ نمی‌پرسی وُ

ترسمْ که نباشد

انديشه ی آمُرزش وُ پَروایِ ثوابت

 

راهِ دلِ عشاقْ زد آن ، چشمِ خُماری

پيداست ، از اين شيوه ،

که مست است ، شرابت !

 

تيری ،که زدی بر دلم از غَمْزِه ، خطا رفت

تا بازْ چه انديشه کند ، رآی صوابت !

 

هر ناله و فرياد که کردم نشنيدی

پيداست نگارا ، که بلند است جَنابت !

 

دور است ، سَر آبْ ، از اين باديه هش دار !

تا غولِ بيابانْ نفريبد ، به سَرابَت

 

تا در ره پيری ،

به چه آيينْ رَوی ، ای دل !

باری ، به غلط ، صرف شد ايام شبابت !

 

ای قصر دل افروز !

که منزلگه اُنسی !

يا رب ، مَکُنادْ آفتِ ايام ، خرابت !

 

حافظ نه غلاميست ، که از خواجه گُريزد

صلحی کن وُ بازآ

که خَرابم زِ عِتابت !

غزل ( 12 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

دوشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

 

ای فروغِ ماهِ حُسنْ از رویِ رَخشان شما !

 آبِ رویِ خوبی از چاهِ زَنَخدان شما !

 

عَزمِ ديدارِ تو دارد ،جانِ بر لبْ آمده

بازگردد ؟

يا بَرآيد ؟

چيستْ فرمانِ شما ؟!

 

کس به دورِ نَرگِستْ

طَرْفیْ نَبَستْ ، از عافيت

بِهْ که نفروشند ، مَسْتوری ، به مستانِ شما

 

بختِ خوابْ آلودِ ما ، بيدار خواهد شد مگر

زان که زد بر ديده آبی ، رویِ رخشانِ شما !

 

با صبا ، همراه بفرستْ از رُخت ، گُلدسته‌ای

بو که ، بويی بشنويم ،

از خاک بستان شما

 

عمرتانْ باد وُ مُراد ،

ای ساقيان بزمِ جم !

 گر چه جامِ ما نشد پُرمی ، به دوران شما !

 

دلْ ، خرابیْ می‌کند ،

دلدار را آگه کنيد

زينهار، ای دوستان !

جانِ من وُ جان شما !

 

کِی دهد دست اين غَرض ، يا رب !

که همدستان شوند ، 

خاطرِ مجموعِ ما ،

زلفِ پريشانِ شما ؟

 

دور دار از خاک و خونْ دامن ، چو بر ما بگذری !

 کِاَندر اين ره ، کشته بسيارند ، قربان شما !

 

ای صبا !

با ساکنانِ شهرِ يزدْ از ما بگو :

 کِاِی سَر حق ناشناسان ، گوی چوگان شما !

گر چه دوريم از بساطِ قُرب ،

همت ، دور نيست

 بندهِ شاهِ شماييم وُ ثَناخوانِ شما !

 

ای شَهَنْشاهِ بلند اَختر ، خدا را همتی !

 تا ببوسم همچو اَختر ،

خاکِ ايوانِ شما !

 

می‌کند حافظ دعايی ،

بشنو آمينی بگو

روزیِ ما باد ، لَعلِ شِکَّرافشانِ شما !

 

غزل ( 11 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

یکشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

 با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

ساقی !

به نورِ باده ، بَراَفروز جامِ ما !

مُطرب !

بگو که کارِ جهان شُد ، به کامِ ما

 

ما در پياله ،

عکسِ رُخِ يار ديده‌ايم

ای بی‌خبر ،

زِ لَذتِ شُربِ مُدام ما

 

هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است ، بر جَريده یِ عالم ، دوام ما

 

چندان بُود کِرشْمه وُ نازِ سَهی قَدان

کآيد به جلوه ،

سَروِ صِنوبَرخُرام ما

 

ای باد !

اگر به گلشنِ اَحبابْ بُگذری

زِنهار عَرضِه ده ،

بَر جانانْ پيامِ ما :

گو نامِ ما زِ ياد ،

به عَمدا چه می‌بری

خود آيد آن که ، ياد نياری ، زِ نام ما

 

مستی ، به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما ، خوش است

زان رو سپرده‌اند ،

به مستی ، زِمامِ ما

 

ترسم که صرفه‌ای نَبَرَدْ روزِ بازْخواست

نانِ حلالِ شيخ ،

زِ آب حرام ما

 

حافظ !

ز ديده ، دانه ی اشکی همی‌فشان

باشد که ،

مرغ وصل کند قصد دام ما

 

دريایِ اَخْضرِ فَلک وُ کشتی هَلال

هستند غرقِ نعمتِ حاجی قوام ما

غزل ( 9 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

شنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

 

 با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

رونقِ عَهدِ شَباب است ، دِگرْ بُستان را

می‌رسد مژده ی گُل ،

بلبلِ خوشْ اَلحان را

 

ای صبا !

گَر به جوانانِ چمنْ باز رَسی !

خدمتِ ما بِرَسان ،

سَرو وُ گُل وُ ريحان را !

 

گر چُنين ،جلوه کند مُغْبَچه ی بادهِ فروش

خاکروبِ در ميخانه کنم ، مژگان را

 

ای که بَر مَه کشیْ از عَنْبَرِ سارا ، چوگان !

مضطربْ حالْ مَگردانْ ،

منِ سرگردان را !

 

ترسم اين قوم ، که بر دُردْکِشان ، می‌خندند

در سَرِ کارِ خرابات کنند ، ايمان را

 

يارِ مردانِ خدا باش !

که در کشتی نوح

هستْ خاکی که ، به آبیْ نخردْ طوفان را

 

برو از خانه ی گردون به دَر وُ ، نان مطلب !

کانْ سيهْ کاسه ، در آخِر بِکُشد مهمان را

 

هر که را خوابگه آخِر ، مُشتی خاک است

گو چه حاجت که ، به افلاکْ کشیْ ، ايوان را

 

ماهِ کنعانیِ من !

مسندِ مصرْ آنِ تو شد

وقت آن است ، که بدرود کنی زندان را !

 

حافظا مِی خور وُ رندی کُن وُ خوش باش !

ولی ، دامِ تَزوير مَکُن چون دگران ، قرآن را !

غزل ( 10 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

شنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

دوشْ از مسجد

سویِ ميخانه آمد ، پيرِ ما

چيستْ يارانِ طريقتْ ، بعد از اين ، تدبيرِ ما ؟

 

ما مُريدان ،

رویْ سویِ قبلهْ ، چون آريم ؟

چون رویْ ، سویِ خانه یِ خمارْ دارد ، پيرِ ما

 

در خراباتِ طريقت ،

ما به هم منزل شويم

کاين چُنين رفته‌ست در عَهدِ اَزل ، تقدير ما

 

عقل اگر داند ،

که دل دربندِ زُلفش ، چون خوش است

عاقلانْ ديوانه گردند ،

از پیِ زنجير ما

 

رویِ خوبت ،

آيتی از لطف بر ما کشف کرد

زان زمان ،

جز لطف و خوبی نيست ، در تفسير ما

 

با دلِ سنگينت آيا ،

هيچ درگيردْ شبی ،

آهِ آتشناک وُ سوزِ سينه ی شبگير ما ؟

 

تير آه ما

زِ گردونْ بُگْذَرَد حافظ ، خَموش

رحم کن بر جانِ خود

پرهيز کن ، از تير ما

غزل ( 8 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

جمعه چهاردهم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

 با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتار امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

ساقيا ! برخيز و دَردِه ، جام را !

خاکْ بَر سَر کن ، غمِ ايام را !

 

ساغرِ مِیْ بَر کَفَم نه ،

تا زِ بَر ، بَرکَشم اين دَلقِ اَزْرَقْ فام را

 

گر چه بدناميستْ نزدِ عاقلان

ما نمی‌خواهيم ، ننگ و نام را

 

بادهِ دَرْدِه ،

چند از اين بادِ غرور ،

خاکْ بر سرْ ، نفسِ نافرجام را

 

دودِ آهِ سينه ی نالانْ من

سوخت اين افسردگانِ خام را

 

محرمِ رازِ دلِ شيدایِ خود

کس نمی‌بينم زِ خاص وُ عام را

 

با دلارامی مرا خاطرْ خوش است

کز دلم ، يک باره بُرد آرام را

 

ننگرد ديگر ، به سروْ اندرْ چمن

هر که ديد آن ، سروِ سيمْ اندام را

 

صبر کن حافظ به سختی ، روز و شب !

عاقبت روزی بيابی ، کام را

غزل ( 7 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی

جمعه چهاردهم خرداد ۱۳۹۵
حسن ملائی ( شاعر )

 با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را -  با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری  ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .

 

 

صوفـی بيا ! ،

که آينهْ صافيستْ ، جام را

تا بِنْگری !

صفایِ مِیِ لَعْل فامْ را !

 

رازِ درون پرده ،

ز رندانِ مستْ پُرس

کاين حال نيست ، زاهدِ عالیْ مقامْ را !

 

عَنقا ، شکارِ کس نشود ،

دامْ بازچين !

کان جا هميشه

باد به دست است ، دام را

 

در بَزم دُور ،

يـکْ دوْ قَدحْ ، دَرکَش و برو

يعنی طمعْ مدار

وصالِ دوامْ را

 

ای دل !

شَبابْ رفت وُ نچيدی گُلیْ  زِعيش

پيرانه سر مکن هنری ، ننگ و نام را

 

در عيشِ نَقْدْ کوش !

که چون آبخوُرْ نَماندْ

آدمْ بِهِشْت ، روُضه یِ دارُالسَلام را

 

ما را بَر آستانِ تو

بَسْ حقِ خدمت است

ای خواجهْ ، بازبين به ترحمْ ،غلام را

 

حافظ ، مُريد جامِ مِی است ،

ای صبا ! برو ! وَزْ بنده ، بندگی بِرَسان ،

شيخ جام را !