غزل ( 29 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی
با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را - با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .
ما را زِ خيال تو ،
چه پروایِ شراب است ؟
خُم گو سَر خود گير ،
که خُمخانهْ خرابْ است
گَر خَمرِ بهشت است ، بريزيد ! ،
که بی دوست ،
هر شربتِ عَذْبَم که دهی ، عينِ عذاب است
افسوس ، که شد دلبر وُ ،
در ديده ی گريان ،
تحريرِ خيالِ خَط او ، نقشِ بر آب است
بيدار شو ای ديده ! ،
که ايمنْ نتوان بود ، زين سيل دَمادم ،
که در اين منزلِ خواب است
معشوق ، عيان میگذرد بر تو ،
وليکن ، اغيارهمیبيند ،
از آن ،
بسته نقاب است
گُل بر رخِ رنگين تو ، تا لطفِ عرق ديد
در آتشِ شوق ،
از غمِ دل ، غرقِ گلاب است
سبز است در وُ دشت
بيا تا نگذاريم ، دست از سر آبی
که جهان ، جمله سراب است
در کنجِ دماغم ،
مطلب ، جای نصيحت !
کاين گوشه ، پر از زَمزمه ی چنگ و رباب است
حافظْ چه شد ، اَر عاشق وُ رند است وُ نَظَرباز ؟!
بس طُورِ عجب ،
لازمِ ايام شباب است