غزل ( 7 ) حافظ شیرازی - با فرمت نوشتار امروزی
با توجه به اینکه خیلی از ما ، با کتاب حافظ شیرازی ، فقط و فقط فال می گیریم و اشعارش را نمی خوانیم ( و یا به درستی نمی خوانیم ) با پرس و جو از تعدادی از دوستان متوجه شدم اشکال کار در این است که نمی دانند درسترین شکل خواندن حافظ چگونه است و نمی دانند که کجا بایستی مکث کنند و کجا بایستی به گونه ای بخوانند که مصرع اول به مصرع دوم وصل شود ، و یا اعراب درست کلمات چگونه است و غیره و غیره . لذا تصمیم گرفتم غزل های حافظ را - با رجوع به دکلمه ی آقایان : امیر نوری ، علی گرمارودی و منوچهر انور - و با فرمت جدیدی - که به فرمت نوشتاری امروزی اشعار نو ، شبیه است - ، بنویسم و اعراب گذاری کنم . به امید اینکه بر تعداد خوانندگان درست و حقیقی حافظ ، روز به روز اضافه گشته و درک بیشتری از حافظ شیرازی و اشعارش ، حاصل شود .
صوفـی بيا ! ،
که آينهْ صافيستْ ، جام را
تا بِنْگری !
صفایِ مِیِ لَعْل فامْ را !
رازِ درون پرده ،
ز رندانِ مستْ پُرس
کاين حال نيست ، زاهدِ عالیْ مقامْ را !
عَنقا ، شکارِ کس نشود ،
دامْ بازچين !
کان جا هميشه
باد به دست است ، دام را
در بَزم دُور ،
يـکْ دوْ قَدحْ ، دَرکَش و برو
يعنی طمعْ مدار
وصالِ دوامْ را
ای دل !
شَبابْ رفت وُ نچيدی گُلیْ زِعيش
پيرانه سر مکن هنری ، ننگ و نام را
در عيشِ نَقْدْ کوش !
که چون آبخوُرْ نَماندْ
آدمْ بِهِشْت ، روُضه یِ دارُالسَلام را
ما را بَر آستانِ تو
بَسْ حقِ خدمت است
ای خواجهْ ، بازبين به ترحمْ ،غلام را
حافظ ، مُريد جامِ مِی است ،
ای صبا ! برو ! وَزْ بنده ، بندگی بِرَسان ،
شيخ جام را !